عضو اصلاح طلب هیئت رئیسه مجلس دهم و مدیر مسئول روزنامه ابتکار در گفتگویی نسبتا مفصل جریان متبوعش را به باد انتقادات تند و تیزی گرفت و گفت: اصلاحات هم دچار تشویش گفتمان شده هم دچار انقراض نسل/ حرف جدیدی هم برای مردم ندارد/ نیرویی هم در قامت ریاست جمهوری نداریم
اختلافات درون جبهه ای اصلاح طلبان هر روز بیشتر و البته علنی تر میشود. شدت این اختلافات که بعد از شکست در دوم اسفند اوج گرفته تاحدی شده که حتی افرادی نظیر کرباسچی از حذف خاتمی و عارف هم سخن به میان آوردند. صادق زیباکلام، دیگر چهره اصلاح طلب تاریخ «مرگ اصلاحات» را دوم اسفند اعلام کرد و بزرگان اصلاحات را مشغول وقت گذرانی با شعار معرفی کرد. امروز هم محمدعلی وکیلی، مدیرمسئول روزنامه «ابتکار» و عضو هیئت رئیسه مجلس دهم که از ورود به مجلس یازدهم جامانده است در گفتگویی با روزنامه «آفتاب یزد» انتقادات تندی نثار جبهه اصلاحات کرده و اعترافات جالبی بیان نموده است. برای نمونه وکیلی در بخشی از گفتگوی خود گفته است: «اصلاحطلبی علاوه براین که گرفتار فروپاشی در عناصر گفتمانی خود است گرفتار انقراض نسل هم هست، اصلاحطلبان در درون خود سرمایه انسانی جدیدی ندارند». وی همچنین اعتراف کرده است: «محبوبیت تمامی رهبران اصلاحطلب به نازل ترین سطح خود رسیده است و جریان اصلاحطلبی در حال حاضر دارد به محاق میرود».
به گزارش پایگاه خبری زنگ خطر به نقل از جهان نیوز، بخش های مهم اظهارات وکیلی را در ادامه خواهید خواند:
*جریان اصلاحطلب در حال حاضر نه در میان قدرت چیزی دارد و نه در بین مردم آن پایگاه گذشته را دارد. پس باید حتما بازسازی و بازتعریف شود.
*جریان اصلاحطلب نیاز به رونمایی از نسخه جدیدی از اصلاحطلبی دارد به عبارتی دیگر همه اینها نشان دهنده این است که با نسخه موجود اصلاحطلبی کار پیش نخواهد رفت باید در نسخه اصلاحطلبی تغییرات اساسی دارد.
*در اینکه تفاوت دیدگاه بین افراد وجود دارد شکی نیست. اختلاف هم هیچ اشکالی ندارد. مگر عارف و رئیس دولت اصلاحات باهم اختلاف ندارند؟ دارند. اما اینکه اختلافات، دوقطبی درست کند به چه دردی میخورد؟ واقعیت این است که هردوی اینها پایگاه اجتماعی خود را از دست داده اند. محبوبیت تمامی رهبران اصلاحطلب به نازل ترین سطح خود رسیده است و جریان اصلاحطلبی در حال حاضر دارد به محاق میرود.
*اصلاحطلبی از داشتههای تاریخی خودش فاصله گرفته است. داشتههای تاریخی اصلاحطلبان که باعث تمایز و ماندگاری اش در قدرت بود، در چند موضوع تقسیم میشد. نخست اینکه دولت دفاع مقدس دولت اصلاحطلب بود. دولتی که جنگ را اداره میکرد این جریان بود. اصلاحطلبان در پروسه زمان به این داشته پشت کردند، ثانیا استکبارستیزی گفتمان مهم اصلاحطلبی به شمار میآمد، تسخیر سفارت آمریکا توسط عناصر اصلاحطلبی اتفاق افتاده بود و به عنوان یک نماد ازعنصر گفتمانی اصلاحطلبی از آن یاد میشد، اصلاح طلبان به مرور زمان این عنصر گفتمانی خود را نیز از دست دادند. سوم اینکه در گفتمان اصلاحطلبی دفاع از مستضعفان جای داشت اما این موضوع را هم از دستش گرفتند و علمدار جریان دفاع از مستضعفان اصولگرایان شدند. همه اینها اصلاحطلبان را از قدرت انداخت.
*جریان اصلاحطلبی در حال حاضر نمیداند که عناصر گفتمانی اش چیست؟ که بداند در بین مردم یا در میان قدرت میتواند بماند یا نه. به همین دلیل هم در بین رهبران اصلاحطلب تشتت در گفتمان و راهبرد وجود دارد. یکی از مبارزه با استکبار میگوید دیگری از تعامل و صلح و آشتی حرف میزند.
*اصلاحطلبی علاوه براین که گرفتار فروپاشی در عناصر گفتمانی خود است گرفتار انقراض نسل هم هست، اصلاحطلبان در درون خود سرمایه انسانی جدیدی ندارند. در طول این سالیان در نتیجه غفلتی که اتفاق افتاد اصلاحطلبان نتوانستند تربیت نیروی انسانی داشته باشند تا امروز با اتکا به آن سرمایه انسانی بتوانند گفتمان را باز تولید کنند.
*اصلاحطلبان هم دچار تشویش در گفتمان هستند هم دچار فقر در نیروی انسانی. به همین جهت به نظر من از این ته مانده نیروی انسانی که وجود دارد باید کمک گرفت تا گفتمان اصلاحطلبی مجدد باز تعریف شود و نسخه جدیدی تحت عنوان نئواصلاحطلبی رونمایی شود با نسخه فعلی دیگر نه میتوان مردمداری کرد و نه میتوان زبان تعامل با قدرت داشت. زبان این اصلاحطلبی موجود در تعامل با قدرت زبان الکنی است در تعامل با مردم هم گنگ است. اصلاحطلبان نه برای مردم حرف جدیدی دارند و نه توان تعامل با قدرت را.
*وقتی رهبران اصلاحطلب اعلام میکنند که ما در انتخابات شرکت میکنیم اما لیست نمیدهیم معنایش این است که “آهای مردم بروید به رقیب ما دراین انتخابات رای دهید” و این یک گاف بزرگ سیاسی است.
*بیش از آنکه این جریان بخواهد وارد انتخابات ۱۴۰۰ شود، باید وارد نقد خودش و سازو کار جدید اصلاحطلبی شود. این لشگر شکست خورده امروز با این شمایل، فقط آبروی خود را در ۱۴۰۰ خواهد برد. بخصوص این جریانی که یاد گرفته است حتما به شرط پیروزی باید در انتخابات حضور داشته باشد. جریانی که در سال ۹۸ حاضر نیست ریسک کند و مسئولیت واحد بپذیرد، در سال ۱۴۰۰ میخواهد هزینه کند؟ آن هم در ۱۴۰۰ که ما هیچ نیرویی در قدو قامت اینکه شانس ریاست جمهوری داشته باشد، نداریم.
*مشارکت سیاسی درایران مدیون حضور چشمگیر اصلاحطلبان بوده است. وگرنه تراژدی مشارکت انتخابات در ۹۸، در ۱۴۰۰ تکرار میشود.