حمله روزنامه رسالت به روحانی؛ همان‌قدر سیاست نمی‌دانید که دین نمی‌فهمید
حمله روزنامه رسالت به روحانی؛ همان‌قدر سیاست نمی‌دانید که دین نمی‌فهمید

علاوه بر ابعاد دینی و سیاسی ماجرا، چند روز پس از سخنان بسیار توهین‌آمیز رئیس‌جمهور آمریکا، سخن گفتن از ‏صلح به‌هیچ‌عنوان در شأن ملت ایران نیست

محسن پیرهادی، مدیرمسئول روزنامه رسالت در سرمقاله امروز این روزنامه با عنوان همان‌قدر سیاست نمی‌دانید که دین نمی‌فهمید ‏نوشت: ما از ابتدا هم از جناب روحانی انتظار نداشتیم اهل ایستادگی بر اصول و مقاومت جدی در برابر بدخواهان ایران اسلامی ‏باشد، اما آنچه حقیقتا عجیب بوده و قابل‌پذیرش نیست، آن است که ایشان پس از ۷ سال نسخه‌پیچی بر اساس منطق سازش و مذاکره ‏و دستاورد تحقیقا هیچ، بازهم منطق امتحان پس داده و شکست‌خورده خود را تئوریزه می‌کند. دراین‌باره باید به چند نکته اشاره ‏کرد. ‏

اول. پیش از ورود به حوزه‌های سیاسی و تحلیلی، باید از ساحت دین و ائمه هدی دفاع کرد که متأسفانه دستاویز سخنان ‏غلط و تأسف‌برانگیز برخی سیاسیون کم‌اطلاع نسبت به اسلام شده است. اما این پاسخ چه‌بهتر که از زبان یک اسلام‌شناس باشد: ‏‏ «عدّه‌ای در قضیّه مذاکره و مسئله مذاکره سهل‌انگاری می‌کنند، سهل‌اندیشی می‌کنند، مطلب را درست نمی‌فهمند. حالا بعضی‌ها ‏بی‌خیال‌اند -بی‌خیالان جامعه، که هرچه پیش بیاید برایشان اهمّیّتی ندارد، مصالح کشور از بین برود، منافع ملّی نابود بشود- که ‏حالا با آن‌ها کاری نداریم، امّا بعضی بی‌خیال هم نیستند لکن سهل‌اندیشند، عمق مسائل را نمی‌فهمند. وقتی صحبت مذاکره می‌شود، ‏می‌گویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت می‌کنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلان‌کس، امام حسین هم مذاکره کرد. ‏خب این‌ها نشان‌دهنده سهل‌اندیشی است، نشان‌دهنده نرسیدن به عمق مسئله است. ‏

حمله رسالت به روحانی؛ همان‌قدر سیاست نمی‌دانید که دین نمی‌فهمید/رفع لابی‌ها و تابو‌ها در روابط ایران و آمریکا/طعم تلخ سیاست در اقتصاد ایران
این‌جور نمی‌شود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده‌اندیشانه نمی‌شود به مصالح کشور رسید. اولاً ‏امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابن‌سعد حرف می‌زند، او را نصیحت می‌کند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ ‏مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یک‌چیزی بده، یک‌چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله می‌کرد که یک‌چیزی بده، ‏یک‌چیزی بگیر؟ امام حسین با ابن‌سعد معامله می‌کرد که یک‌چیزی بده یا یک‌چیزی بگیر؟ [هدف]این بود؟ تاریخ را این‌جور ‏می‌فهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل می‌کنید؟» این جواب محکم مقام معظم رهبری به شبهه مذاکره ائمه با دشمنان بود که سال ‏‏۹۶ در جمع پاسداران بیان شد و به‌خوبی ابعاد مسئله را روشن می‌کند. ‏

دوم. مشخص نیست آقای رئیس‌جمهور از این مواضع عجیب چه هدفی دنبال می‌کند. هنوز به سالگرد شهادت سردار ‏دل‌ها نرسیده‌ایم، بااین‌حال حرف از صلح زدن و آن را به مبانی دین چسباندن چه معنایی دارد؟ شاید فکر می‌کنند دولت فعلی آمریکا ‏در حال پایان است و با سخن گفتن از صلح، به رئیس‌جمهور آتی آمریکا که به‌زعم دولتی‌ها دموکرات است، زمینه ارتباط سریع با ‏آمریکا فراهم‌شده و برجام احیا می‌شود. باید پاسخ داد که اگر تفکرشان چنین است، همان‌قدر سیاست نمی‌دانند که دین نمی‌فهمند. ‏برجام که در زمان اوجش نیز دستاورد چندانی نداشت، اما به فرض هم که برجام برای مدت کوتاهی آورده‌ای داشته باشد، باید ‏فهمید که ایراد اصلی و مبنایی برجام در همین بالا و پایین شدن و غیرقابل اتکا بودن است. چوب خشکیده همیشه در دسترس، از ‏عصایی که گاه هست و گاه نیست به‌مراتب بهتر و مفیدتر است. عصای برجام – اگر بتوان آن را عصا به‌حساب آورد – با تغییر ‏دولت‌ها و تاکتیک‌ها در کاخ سفید دگرگون می‌شود و تکیه بر آن، کاری عقلایی نیست. ‏

سوم. علاوه بر ابعاد دینی و سیاسی ماجرا، چند روز پس از سخنان بسیار توهین‌آمیز رئیس‌جمهور آمریکا، سخن گفتن از ‏صلح به‌هیچ‌عنوان در شأن ملت ایران نیست. ملت ایران صد‌ها هزار شهید تقدیم نکرده و در کوران حوادث، فشار‌های متعدد را ‏تحمل نکرده که نماینده‌اش از موضعی جز اقتدار و عزت سخن بگوید. هشدار صریح عموم ملت به دستگاه اجرایی این است: چند ‏ماهی تحمل‌کنید و کمتر با اظهارات شاذ، مردم را دل‌زده و عصبانی کنید، ما هم چند ماهی شما را تحمل می‌کنیم تا دولتتان تمام ‏شود. ان‌شاءالله دولتی روی کار بیاید که شایسته ملت ایران باشد. ‏