طرحی جدید برای خصوصی سازی مدیریت در دولت!؟
طرحی جدید برای خصوصی سازی مدیریت در دولت!؟

معاون اول رییس جمهور گفته است: دولت برنامه دارد ۵۰۰ مدیر جوان تربیت کند. عارف به نحوه گزینش و شرایط انتخاب این عده اشاره نکرد. فقط تاکید نمود دولت طوری برنامه‌ریزی کرده تا این جوانان بتوانند بسرعت پله‌های مدیریتی و ترقی را به‌سمت مدارج عالی اداری طی کنند!؟

به گزارش پایگاه خبری زنگ خطر به نقل از عصر اصفهان /نویسنده:نادر مجیدی آهی/ با توجه با اینکه هم اکنون علاوه بر هزاران فارغ التحصیل بیکار و جوان رشته های مدیریت، هزاران جوان هم در دانشگاههای کشور در انواع شاخه‌‌های این رشته، مشغول تحصیل می‌باشند و از مقطع کاردانی تا دکترا، در انواع دانشگاههای دولتی و آزاد و کاربردی و پردیس و غیرانتفاعی، جوانانی به امید دست‌یابی به مشاغل مرتبط، مشغول درس خواندن می‌باشند، چند سوال مطرح می باشد:

آیا معنای اظهارات معاون‌اول، بی‌اعتباری آموزش در دانشگاه‌های کشور است؟ دانشگاه‌هایی که خود عارف هم مدت طولانی ریاست یکی از آنها را بر عهده داشته است.

آیا منظور بازگشت به روایت جدیدی از داستان گزینش برای دستیابی فرزندان مردم به آموزش عالی است؟  داستانی که در ابتدای انقلاب برای گزینش در دانشگاهها، مدتی اعمال شد. ولی البته با متوقف شدن آن، روند پولی شدن تحصیل و تاسیس مدارس باصطلاح غیر انتفاعی ویژه طبقات مرفه کلید خورد.

آیا جمعیت صاحب ژن خوب که اینک به مرحله آقازاده-زادگی هم رسیده است آنقدر سرریز پیدا کرده که کار از آموزش غیر انتفاعی در تمام سطوح گذشته و به بقول “میلوان جیلاس” به مرحله اختصاصی “طبقه جدید” رسیده است؟ جامعه هنوز اظهارات مهندس حمیدرضا عارف، درباره ژن خوب سیاسی را فراموش نکرده است.

آیا پیروی از دستور بانک جهانی مبنی بر کوچک سازی دولت و سپردن کار به پیمانکاران، نولیبرالهای وطنی را به این طرح رسانده که با استفاده از رانت بیت المال پیمانکاران مورد نظر خودشان را تربیت کرده و به داخل سیستم اجرایی کشور تزریق کنند؟

اگر هم به سیستم آموزش و شایسته پروری موجود که حاصل سالها مدیریت خودشان هم هست انتقاد دارند، چرا آن را  بصورت شفاف به نظرخواهی و اصلاح قانونی نمی‌گذارند؟

اصولا این پرسش هم مطرح است که اگر صاحب منصبان دولتی، صاحب تفکر و نظریه علمی می‌باشند،  چرا قبل از اینکه صاحب منصب و قدرت بشوند و به بیت المال دسترسی پیدا کنند، با هزینه خودشان دانشگاه نمی‌سازند و  مدیر و غیره تربیت نمی‌کنند؟

در غیر اینصورت معنای سخن محمدرضا عارف این است که عده‌ای جوان را از بین حزب و گروه خودشان انتخاب می‌کنند. سپس از محل بیت المال هزینه می‌شود تا این عده در آینده در هر شرایط سیاسی از منافع گروه خودشان محافظت نمایند.

فعالیت سیاسی همیشه اینطور بوده است که گروهی به هر تدبیر، اول به قدرت می‌رسند، سپس با هزینه کردن از موقعیت سیاسی و تبلیغی و مخصوصا بیت المال، حزب درست می‌کنند.  به همین روند اموال عمومی را به طرز خاص، خصوصی سازی می‌کنند، از همین محل و منبع  رسانه و روزنامه تاسیس می‌کنند. در تمام رده های اداری  مدیر و فدایی می‌کارند.  دست فرزندان و اصحاب خود را به اسم ژن خوب، در واسطه گری‌های بزرگ اقتصادی باز می‌گذارند.

گروه مشخصی از سیاستگران در تمام خط مشی های بظاهر متفاوت سیاسی، تا بحال اینگونه به حیات محفلی خود ادامه داده‌اند. به همین دلیل مردم در هر حالتی برنده نشده‌اند و نخواهند شد. این است که امروز فاصله طبقاتی ناشی از همین رانت سیاسی، چنان افزایش یافته که امید به عدالت احتماعی را برباد داده است.