زنگ خطر / گفتوگوی روزنامه شهروند با کارشناسان اجتماعی و روانشناختی در ارتباط با افزایش خشونت و قتل در کشور / در ۴۴ روز ابتدایی امسال ۵۴۳ نفر به قتل رسیدهاند. سال گذشته در همین بازه زمانی، ۴۸۲نفر قربانی جنایات شدند. آماری که نشان میدهد امسال ۶۱نفر بیشتر به قتل رسیدهاند و حکایت از افزایش یکدرصدی قتل در کشور دارد.
به گزارش پایگاه خبری زنگ خطر ، روزنامه شهروند نوشت: در ۴۴ روز ابتدایی امسال ۵۴۳ نفر به قتل رسیدهاند. سال گذشته در همین بازه زمانی، ۴۸۲نفر قربانی جنایات شدند. آماری که نشان میدهد امسال ۶۱نفر بیشتر به قتل رسیدهاند و حکایت از افزایش یکدرصدی قتل در کشور دارد. این آمار را رئیس پلیس آگاهی فراجا اعلام کرده و گفته در ۴۴روز ابتدایی سال به طور میانگین روزی ۱۲نفر به قتل رسیدهاند.
بررسیهای پلیسی نشان میدهد اکثر قتلها مربوط به نزاع و درگیری است و برخی دیگر هم خانوادگی. بسیاری از قتلهای رخداده بهعلت عصبانیت آنی بوده و هیچ نقشهای پشت آن نیست. قتلهایی که لحظهای رخ میدهند. رئیس پلیس آگاهی این موضوع را تایید میکند و میگوید: «هماکنون در ایران قاتل سریالی و حرفهای نداریم، قاتلی که با نقشه قبلی دست به جنایت بزند، وجود ندارد.»
در واقع این ۵۴۳نفر قربانی یک لحظه عصبانیت شده یا بهخاطر انگیزهای معمولی به قتل رسیدهاند. ارتکاب جنایت بیانگر بالارفتن خشونت در جامعه و عامل آن شرایط روحی و رفتاری نامتعارف است. جامعهشناسان و روانپزشکان ارتباط کاهش آستانه تحمل با اتفاقهای جامعه، بیکاری، بیعدالتی، مشکلات اقتصادی، فاصله و شکاف میان درآمدها و مخارج خانواده، فاصله طبقاتی، اضطراب و افسردگی و غلبه سیاسی بر اجتماع و فرهنگ را از دلایل خشونت در جامعه میدانند.
آیا افزایش آمار جنایت و خشونت در کشور نگرانکننده است؟ چرا آستانه تحمل مردم پایین آمده است؟
به این سوالها دکتر فاضل الیاسی پژوهشگر پسادکتری دانشگاه تهران و دکتر امیرحسین جلالی روانپزشک پاسخ میدهند. آنها به «شهروند» از چرایی خشونتهای دامنهدار و افزایش قتلها در کشور میگویند. از افزایش قتلهایی که این روزها در تیتر رسانهها جاخوش کردهاند.
«شهروند» در گفتوگو با کارشناسان اجتماعی و رواندرمانی دلایل وقوع این جنایتها و راههای جلوگیری از آن را بررسی میکند.
مولفههای موثر بر خشونت
شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه بدون شک سه مولفه موثر بر قتل و خشونت است. فاضل الیاسی، پژوهشگر پسادکتری دانشگاه تهران، معتقد است: «خشونت ریشهدار و دارای فاکتورهای زیادی است. نمیتوان گفت خشونت تنها ریشه خانوادگی دارد یا مالی. جامعه ایرانی، جامعهای است که در ابعاد مختلف و با فاکتورهای متعدد دارای خشونت است. در خانواده، جامعه، مدرسه، دانشگاه، ادارهها، مراکز دولتی و به طور کلی در همه ارکان ما خشونت وجود دارد. خشونت معلم علیه دانشآموز، خشونت والدین علیه یکدیگر، والدین علیه بچهها و بچهها علیه یکدیگر.»
این جامعهشناس اجتماعی مولفههای اقتصادی و اجتماعی را دو مورد تشدیدکننده بر وقوع جرایم جنایی میداند. «طبق آمارها ۹۰درصد خانوادههای ایرانی دچار طلاق عاطفی هستند.
خانوادههای دچار طلاق عاطفی مدام در حال جدل و بحث هستند و خشونتهای کلامی و فیزیکی در آنها بالاست، بنابراین ۹۰ درصد بچههایی که وارد جامعه میشوند ریشه خشم دارند. خانواده دو کارکرد اصلی دارد؛ تولید و تربیت نسل. وقتی کارکردش در این موارد دچار اختلال میشود، اختلالات روانی رشد پیدا میکند و بحران بهوجود میآید.»
خشونت در نهاد جامعه
او مدعی است که از لحاظ ساختاری، در نهاد جامعه ما خشونت از 150سال پیش وجود داشته است. «تنها نمیتوان گفت خشم در دامن خانواده رشد میکند. در یک قرن و نیم پیش هم شاهد جرایم جنایی از سطح بالا تا پایین بودهایم. به این ترتیب ما نباید تنها خانواده را مقصر بدانیم. وقتی وزیر فرهنگ کشور خشونتزدایی میکند و همسرش را به قتل میرساند یا یک وکیل بچهاش را میکشد، نشان از وجود خشونت در رگ و ریشه نهاد کشور ما است.»
فاضل الیاسی شرایط اقتصادی جامعه را یکی از مولفههای موثر بر جرم، خشونت و قتل میداند، اما معتقد است فاکتور اصلی نیست: «میتوان گفت فقر بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم باعث افزایش فعالیتهای مجرمانه میشود. بنابراین استدلال میشود در هر جامعهای میزان جرم رابطه مستقیمی با میزان فقر دارد و افزایش فقر به افزایش جرم منجر میشود. اما اقتصاد به تنهایی نمیتواند ریشه خشونت باشد. ما در کشور ضعف قانون داریم. اگر حق شما پایمال شده باشد، باید از هفتخوان رستم عبور کنید تا شاید به حقتان برسید. فساد و خلأ قانونی موجب میشود شاکی بهصورت فردی حقش را بگیرد. خیلی از درگیریها به این دلیل بهوجود میآید که فرد باور ندارد قانون حقش را میگیرد. ایران و عراق را مقایسه کنید. عراق کشوری است که در نابسامانیهای اجتماعی رتبه اول را دارد و پس از آن کشور ایران قرار دارد. در واقع تحریم، جنگ، اقتصاد و تورم تاثیرگذار است. نگاهی گذرا به کشورهای همسایه نشان میدهد خشونت در کشور ما بسیار بیشتر است، بنابراین باید جدی گرفته شود.»
مهارت گفتوگو
الیاسی مهارت گفتوگو را یکی از مهمترین مولفههای کنترل خشم میداند و میگوید: «در کل ساختار اجتماعی هیچ وقت مهارتهای گفتوگو را نیاموختیم. همیشه در خانواده، مدرسه و دانشگاه در حال جدل برای به کرسی نشاندن صحبتها و اعتقاداتمان هستیم تا طرف مقابل را شکست بدهیم. در نتیجه نظام آموزشی و خانواده مهارت گفتوگو را به فرزند و دانشآموز آموزش ندادهاند.»
او نظام آموزشی را در بروز بسیاری از مشکلات خانوادهها مهم ارزیابی میکند: «در کشور دانمارک، خشونت وایکینگها در اوج بوده است، اما اکنون یکی از خوشبختترین مردم جهان هستند، چراکه نظام اقتصادی، سیاسی و آموزشی درستی را پیشه کردند و همهچیز براساس قانون و آموزش است.
چرا عصبیترین و خشنترین مردم جهان خوشبختترین افراد هستند؟ فساد وجود ندارد، نظام آموزش موفقی دارند و نظام سیاسی دموکراتیک در سطح مطلوب است. اگر خانواده را در این موضوع مقصر بدانیم، اشتباه است، ساختار باید از ریشه درست شود.
تا زمانی که ساختارهای آموزشی، اقتصادی و سیاسی بهصورت ریشهای درست نشود شاهد افزایش خشونت در جامعه خواهیم بود.»
مختلشدن امنیت اجتماعی با قتل
قتل در میان خشونتهایی که در جامعه وجود دارد، خطرناکترین و خوفناکترین خشونت محسوب میشود. بهعبارتی قتل از بزرگترین جنایاتی است که امنیت اجتماع را مختل میکند.
این ناهنجاری اجتماعی که حتی قدمت آن به پیش از تشکیل جوامع انسانی رسیده و پدیدهای پیشا تاریخی است، همواره بهعنوان آسیبزاترین و خطرناکترین شکل رفتار انسانی محسوب میشود که بخشی از عمیقترین پژوهشهای اجتماعی را بهخود اختصاص داده است.
عوامل مهم خشونت در علم روانشناختی
امیرحسین جلالی، روانپزشک، سه عامل مهم بیولوژیکی (زیستی)، اجتماعی و روانی را عوامل مهم خشونت در علم روانشناختی میداند.
او از بُعد روانشناختی چرایی افزایش خشم و قتل را بررسی میکند: «از بعد روانشناختی با توجه به فضای ژنتیک، یکسری افراد آمادگی زیستی بیشتری برای میل به پرخاشگری و خشم آنی دارند، نسبت به افراد دیگر برای انجام رفتارهای پرخاشگرانه و خشن مستعدتر هستند و این رفتارها را با شدت و تعداد بیشتری انجام میدهند.»
این روانپزشک معتقد است خشونت نباید فقط از حیث مفهوم مجرد قانونی ملاحظه شود و میگوید: «در برخورد با خشونت، قتل و جرایم، علل و عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرند. فقر و نابرابریهای اقتصادی، بیکاری و تورم رابطه مثبت و معنیداری با جرایم جنایی و خشن دارند.»
دیگر عوامل دخیل در بروز خشونت
به باور این رواندرمانگر، کنار عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی نظیر فرهنگ، جامعه، جنسیت و همچنین عوامل روانشناختی در ارتکاب جرم، خشونت و قتل اثرگذارند. «در طول چند سال اخیر در کشورمان میزان تورم اقتصادی، بیکاری، رشد نقدینگی، گرانی کالاها و خدمات بهطور فزایندهای افزایش یافته و تابآوری مردم را نشانه گرفته است. اقتصاد، فقر و تورم روی سایکولوژی و روان جامعه تاثیرگذار است.»
ارتباط جرم با فقر
میتوان گفت فقر بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم باعث افزایش خشونت و جرایم خشن میشود.
کاهش بردباری
به اعتقاد او، بالا رفتن خشونت در جامعه دلایل متعددی دارد که به دو گونه محیطی و رفتاری تقسیم میشود. تورم، گرانی، بیکاری و… از دلایل محیطی قلمداد میشود و اعصاب و روان، برخی از افراد جامعه را نشانه میگیرد. دلایل رفتاری هم شامل ضعف مدیریت رفتار و کاهش بردباری است.
به باور او، با جامعهای روبهرو هستیم که بردباری در آن رو به کاهش است. کاهش بردباری زمینههای بروز قتل، جنایت و طغیان خشونت را به همراه دارد. «کاهش تابآوری در برابر هیجانها و عصبانیت سبب شده شاهد روند فزاینده وقوع درگیری و قتل باشیم.»
راهکارهای پیشگیری از خشونت و قتل
دکتر جلالی تکرار اخبار تلخ قتلها و جنایات را بدون کالبدشکافی و آسیبشناسی یکی از دلایل رشد خشونت و قتل میداند.
او درخصوص راهحل مناسب برای پیشگیری از رشد خشونت و قتل، پیشنهاداتی ارائه کرد: «با توجه به پیچیدهبودن این مسأله، نیاز به راهحل کلان کشوری دارد و تنها به خانواده و فرد نمیتوان اتکا کرد. باید از طریق نهادهای دولتی و رسانههای اجتماعی، آموزش کنترل خشم بر پیکره خانوادهها نهادینه و از نظر اقتصادی و قانونی شرایط مطلوبی ایجاد شود تا آستانه تابآوری بالا برود.»
این رواندرمانگر معتقد است: «از نظر روانشناسی افرادی که مستعد خشم هستند، از اواخر دوران ابتدایی قابل شناساییاند و با مداوای آنها میتوان خشونتهای خانوادگی و خیابانی را کاهش داد.»
- نویسنده : مریم رضاخواه